تو اولين غزل عاشقانه ام بودي
مرا به شعر كشاندي،به سمت و سوي غزل
شروعِ زندگيِ شاعرانه ام بودي
اميد آمدنِ صبحِ تازه ي فردا
نسيمِ پنجره ي باز خانه ام بودي
نگاه رو به افق هاي آبي اميد،
براي بال گشودن،بهانه ام بودي
تو مثل "بازِ شكاري" كه روي هر كه نشست...
نشان شاه شدن، روي شانه ام بودي
زنان به دور تو رقصان و مردها به سماع
عروس ده كده ي كُرديانه ام بودي
مرا به چشم غريبه نبين!غريبه نباش!
به روزگار جواني ترانه ام بودي!
نظرات شما عزیزان:
ادامه مطلب